مدح امام نقی علیه السلام




    يا امام هادي(ع)

آستان خدا کمال شما

هفت پرواز زیر بال شما

با شما می شود به قرب رسید

ای وصال خدا وصال شما

گاه با آدم و گهی با نوح

بی زمان است سن و سال شما

مثل جبرئیل می شود بالم

با همین غوره های های کال شما

روزگاری ست در پی دلم آید

گر چه نا قابل است مال شما

 

بال ما را به آسمان ببرید

تا خداوند لا مکان ببرید

 

هر کسی تو را سلام کند

به مقام تو احترام کند

کاش در صحن سامرات خدا

تا قیامت مرا غلام کند

پر و بال کبوترانه ی من

در حریم تو میل دام کند

هر که بی توست واجب است به خود

خواب احرام را حرام کند

بر دلم واجب است بعد طواف

عرض دین محضر امام کند

 

نیمه ی ماه حج که شد باید

شیعه در محضر شما آید

 

ای مسیحای سامرا هادی

آفتاب مسیر ما هادی

علی بن محمد بن علی

نوه ی اول رضا هادی

نیست جز دامن کرامت تو

پردهٔ خانهٔ خدا هادی

ذکر هر چهارشنبه ام این است

یا رضا یا جواد یا هادی

به ملک هم نمی دهم هرگز

گریهٔ زائر تو را هادی

 

یک شبی را کنار ما ماندی

سر سجاده جامعه خواندی

 

تو دعا را معرفی کردی

مرتضی را معرفی کردی

با فراز زیارت سبزت

راه ما را معرفی کردی

مرتضی و حسین و فاطمه و

مجتبی را معرفی کردی

نه فقط اهل بیت را بلکه

تو خدا را معرفی کردی

سامرایت غریب بود اما

کربلا را معرفی کردی

 

با تو ما مرتضی شناس شدیم

تا قیامت خدا شناس شدیم

 

ریشه های محبت ما تو

مزرعه های سبز دنیا تو

خواهش سرزمین پائین من

اشتیاق بهشت بالا تو

گاه ابلیس می شوم بی تو

گاه جبریل می شوم با تو

من نمی دانم این که من دارم

به تو نزدیک می شوم یا تو

چه کسی از مسیر گمراهی

داده ما را نجات؟... آقا تو

 

تو مرا با ولایتم کردی

آمدی و هدایتم کردی

 

دل من در کفت اسیر بود

به دخیل تو مستجیر بود

گر شود ثروتم سلیمانی

باز هم بر درت فقیر بود

شکر حق می کنم صدای بلند

حضرت هادی ام امیر بود

آبرو خرج می کنی بس که

کرم سفره ات کثیر بود

شب میلاد تو به ذی الحجه

مطلع شوکت غدیر بود

 

ریشه ي ناب اعتقاد علی

پسر حضرت جواد علی

 

دوست دارم گدای تو باشم

سائل دست های تو باشم

مثل بال و پر کبوترها

دائماً در هوای تو باشم

دوست دارم که از زمان ازل

تا ابد خاک پای تو باشم

نیمه شب های ماه ذی الحجه

زائر سامرای تو باشم

یا دعای قنوت من باشی

یا قنوت دعای تو باشم

 

ما فقیریم سفره ای وا کن

سامرایی حواله ی ما کن

 

با تو این عقل ها بزرگ شدند

اعتقادات ما بزرگ شدند

پای دل های شیعیان آن قدر

گریه کردید تا بزرگ شدند

با نگاه تو با محبت تو

اِبن سکّیت ها بزرگ شدند

خوب شد بچه های هیئت ما

پای درس شما بزرگ شدند

بچه های قبیله ما با

کربلا کربلا بزرگ شدند

 

بی تو دل های ما بهار نداشت

مثل یک شاخه ای که بار نداشت

(علي اكبر لطيفيان)


موضوعات مرتبط: مدح امام هادي(ع)، ولادت امام هادي(ع)
برچسب‌ها: من غلام قمرم, شعر مدح امام هادي, شعر روضه امام هادي, علي اكبر لطيفيان, يا امام هادي علي النقي

تقدیم به حضرت امام هادی نقی دهمین گل بوستان ولایت





        يا امام هادي(ع)

تمام زاويه ها را كشيده اي قائم

آهاي سَروْ قَدِ سروترين، سرت سالم

 

پدر غريب، پدر آشنا، پدر مظلوم

پسر مراد، پسر دلربا، پسر عالم

 

نشانه هاي امامت تمام شد وقتي

شكفت كُنج ِ لبت خالي از بني هاشم

 

تو با لباس سپيدي و با لباس ِ سياه

به طوفِ روي شما كعبه ميشود عازم

 

زيارتي به بلندايِ جامعه از توست

زيارتي كه شبِ قدر ميشود لازم

 

زيارتي كه خودش هست محتشم پرور

درست كرده به كَرّات اكبر ِ ناظم

 

دوتا فقط همه يِ راز ِجامعه ست بگو

فقط بكُم فَتحَ الله فقط بكُم يَختِم

 

درست نيمه ي ذي الحجه بعدِ حج هرسال

تو مَحْرَمي و حرم ميشود به تو مُحْرم

(مهدي رحيمي)







جان شیعیانت فدایت باد ای امام نقی








فداک روحی و ارواح العالمین یا امام نقی




امام نقی علیه السلام imam naghi naqi




اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

صلی الله علیک یا امام هادی یا امام نقی...


امام نقی علیه السلام imam naghi naqi


یا امام نقی جانم فدایت...
پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول الله

امام نقی علیه السلام imam naghi naqi


سلام بر امام بزرگوار شیعیان امام نقی علیه السلام...

امام نقی علیه السلام imam naghi naqi



سلام بر فرزند پاک رسول الله و صاحب جامعه ی کبیره امام نقی علیه السلام






درود بر خورشید سامرا علی بن محمد الهادی ، امام نقی علیه السلام




جان شیعیان جهان فدای تو باد ای امام پاکان ای امام نقی سلام خدا بر تو باد



صاحب جامعه کبیره امام نقی علیه السلام



امام نقی علیه السلام imam naghi naqi

السلام علیک یابن فاطمة الزهرا و علی المرتضی

السلام علیک یا امام هادی

مولای شیعیان امام نقی علیه السلام





امام نقی علیه السلام imam naghi naqi


فداک روحی و ارواح العالمین یا امام نقی

فخر کائنات امام نقی علیه السلام

السلام علیک یا امام نقی

السلام علیک یا امام هادی

السلام علیک یابن الامام جواد


امام نقی imam naghi naqi


السلام علیک یا اباالحسن

السلام علیک یا ناصح الامین

در مدح و منقبت امام هادی علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم



السلام علیک یا محمد بن علی النقی ایها الهادی

سلام بر تو ای دهمین ستاره ی بوستان ولایت ای امام هادی بزرگوار من






امام هادی علیه‏ السلام و مجلس بزم
شبی متوکل امام هادی علیه‏ السلام را به بزم شرابخواری خویش احضار کرد. متوکل در صدر مجلس مشغول میگساری بود و امام علیه‏ السلام را در کنار خود جای داد. متوکل برای تحقیر آن بزرگوار با کمال بی‏شرمی جام شرابی که در دست داشت به امام علیه‏ السلام تعارف کرد. چون امام مقاومت و نکوهش کردند، متوکل به ایشان گفت: پس شعری بخوان و مجلس ما را رونق ده. او نمی‏دانست که صاعقه‏های آتش بار سخنان امام بر سرش فرو می ‏بارد. امام علیه‏ السلام شروع به خواندن اشعار عبرت‏انگیز و هشدار دهنده‏ ای فرمودند که در آن از منزل نهایی ستمکاران و شهوت‏ پرستان و سرانجام شراب خواران یاد کردند و چنان تصویری در برابر چشمان‏شان ترسیم فرمودند که مستی از سرشان پرید عیش‏ شان منغّص شد.






مولودی از سلاله پاک پیغمبر
در صبح درخشان و زیبایی در خانه امام جواد علیه‏ السلام فرزندی پاک به دنیا آمد که با قدوم مبارکش زمین را نورانی ساخت. با تولد امام دهم غنچه‏ های علم و معرفت و ایمان شکفت و دل‏ های مؤمنان شاد شد. زمین و زمان بار دیگر شاهد میلاد با سعادت فرزندی از سلاله پاک پیغمبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله بود. امام علی‏ النقی علیه‏ السلام نمونه کامل پرورش نبوی بودند و سیرت ایشان همان سیرت امامان گذشته و راه و روشِ رسول اللّه‏ صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله بود.







جاذبه معنوی امام علی‏ النقی علیه‏ السلام
محمد بن حسن علوی می‏ گوید من و پدرم بر درِ سرای متوکل، خلیفه عباسی، ایستاده بودیم. من در آن هنگام کودکی بودم و در آن سرا جماعت بسیاری حضور داشتند در این هنگام حضرت امام هادی علیه‏ السلام وارد شد. تمام حضار به احترام حضرت پیاده شدند تا آن که امام وارد خانه شدند. بعضی از آن جماعت جاهل صفت به بعضی دیگر گفتند ما چرا برای این جوان پیاده شویم. نه شرافتش از ما بیشتر است و نه سنّش. به خدا سوگند که برای او پیاده نخواهیم شد. ابوهاشم رو به جمعیت کرد و گفت به خدا سوگند که با دیدن هیبت و وقار سرشارش ناخود آگاه پیاده خواهید شد. و حضرت امام هادی علیه‏ السلام تشریف آوردند و جماعت چون نظرشان به جمال حضرت افتاد، همگی به احترام او پیاده شدند و از تاثیر معنوی امام بر خود و جلال و جذبه ایشان تعجّب کردند.





مادر حضرت هادی علیه‏ السلام
حضرت هادی علیه‏ السلام فرزند اول حضرت جواد علیه‏ السلام است. مادر عزیز و مهربانش، سَمانه نام داشت و از شاهزادگان رومی‏ بود که به اسارت لشکر مسلمانان درآمد و به عنوان «ام ولد» آزاد شد و افتخار همسری امام نهم را پیدا کرد. وی در نهایت فداکاری و دلسوزی و از بانوان صالح و درستکار و پاکدامن روزگار بود و از پشتیبانان سرسخت امامت و خلافت الهی و نسبت به مقام ولایت آشنا و آگاه بود.



تسلط بر زبان‏های گوناگون
از آن جا که دانش خاندان رسالت از منبع وحی و الهام سرچشمه می‏گیرد توانایی ‏هایی در وجود امامان و اولیای الهی نهفته است که در انسان‏های معمولی نیست؛ زیرا آنان در مکتب وحی الهی پرورش پیدا می‏کنند و برای هدایت جامعه انسانی آماده می‏شوند. امام هادی علیه‏ السلام ، دهمین امام شیعیان، از همان دوران کودکی از دانش الهی برخوردار بود. گاهی در محیط‏های عربی با یک ترک با زبان ترکی گفتگو می‏کرد و دیگر هنگام با علی‏ابن مهزیار اهوازی چنان به فارسی صحبت می‏فرمود که گویی از فارسی زبانان است.


سلام بر امام هادی سلام بر ستاره ی درخشان سامرا مولای مسلمانان جهان
حضرت امام علی النقی الهادی

صرفا جهت رفع توهین های اینترنتی به امام هادی علیه السلام


السلام علیک یا علی بن محمد النقی الناصح الامین




جانم فدایت ای امام مظلوم شیعیان ای امام نقی درود خدا برتو باد




لعنت بر دشمنان پست و دون تو ای امام نقی علیک السلام...

لعنت بر خوک صفتانی مثل شاهین نجفی کثیف و رذل و پست و سلمان رشدی نجس




سلام خداوند بر سامرا که شیعه و سنّی به آنجا احترام می گذارند ولی وهابیون تکفیری

مزدور آنجا را به خاک کشاندند...




سلام بر تو ای نوه ی پاک علی ابن موسی الرضا(ع) و ای جد بزرگوار حضرت حجت(عج)...






السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و رحمت الله و برکاته...



كانال كميل...

 

سلام دوستان خوبم

جاتون خالي امروز يادواره ي شهداي دانشجوي دانشگاهمون بود

قبل از اجراي تئاتري كه مربوط به كانال كميل ميشد اين متن

توسط دو تا مجري خونده شد - همراه با ةنگ لحظه شهادت...

واقعا عالي بود...حرف نداشت :

...

اینجا کانال کمیل ... سجده گاه دوگردان خط شکن کمیل و حنظله ...

پرشگاه به سوی خدای عاشقان -  الله ... 

خدا اینجا عاشقان خویش را پر پر شده دید ... 

میگفت با تیرتراش ضدهوایی بچه ها را میزدند ...

میگفت از 2 گردان ... 2 نفر زنده برگشتند ... 

میگفت خودم دیدم گلوله آرپی جی به 2 تا از بچه ها اصابت کرد و پایشان قطع شد ...

میگفت خودم دیدم چطور سر بچه ها با گلوله های ضدهوایی جدا میشد

و بچه ها به مانند مرغ پر کنده بال بال میزدند تا اینکه به دیدار یار حقیقی میشتافتند ... 

اینجا نه کانال کمیل، بلکه کانال عرش است ....

اینجا جایی است که ... شهدا شهید شدند ....

 

 

پاسخ به يك نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا حبیب قلوب الصادقین

سلام

--------

بازدیدکننده ی عزیزی نظر زیر رو برای وبلاگ نوشته اند که مربوط به مطلب حمایت خانواده

شهید باکری از آقای هاشمی در زمان انتخابات ۱۳۸۴ هست و اینجانب ضمن اینکه نظر ایشون رو درج میکنم

لازم می دونم خدمتشون عرض کنم که این مطلب نوشته ی مدیر وبلاگ هست و مدت هاست که بنده

از ایشون خبری ندارم و حتی نمی تونم دخل و تصرفی در مطالب ایشون داشته باشم...

بالاخره عقاید ایشون(مدیریت وبلاگ ) برای خودش  محترمه و عقیده ی حقیر هم برای خودم...

و خودم به هیچ عنوان مطلب ایشون (مدیر سابق وبلاگ) رو قبول ندارم...

التماس دعا

---------------------

ای همسران عزیز این شهدای گرانقدر سلام
آن زمان که شهیدان مذکور از آقای هاشمی حمایت کردند ما مریدان این شهدا نیز در میادین نبرد از تمام تصمیمات آقای هاشمی که فرمانده جنگ بودند حمایت کردیم هرچند برایمان خوشایند نبود ولی طبق سلسله مراتب فرماندهی وظیفه ما اطاعت بود که انجام دادیم.
نمازجمعه هایش هم که حرف نداشت و اصلا اون زمان آقای هاشمی یکی از مخلصین نظام بود ولی حالا چی ؟
مگر نه این که این نظام با خونهای عزیزان بزرگواری مانند همسران شما که همه آنان را میشناسند و مورد احترام هستند و خیلی شهدای دیگری که گمنام هستند رشد و نمو کرده است ؟
لذا هر شخصی که در راستای تزلزل ارکان نظام قدم یا قلم بردارد و آب به آسیاب دشمن بریزد مورد ترد این ملت شهید پرور قرار خواهد گرفت.
لذا خواهشمندیم که از سخنان شهدا استفاده ابزاری نکرده و هر سخنی را در شرایط زمان و مکان خاص خود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
این شعر رو هم که خودم سرودم تقدیم به پیشگاه شهید بزرگوار همت می کنم:
کیست همت سربداری بی سر است
او که یک لشگر بسیجی را سر است
یاد سرداران بی سر زنده باد
یاد همت یاد خیبر زنده باد

 

-------------------

ايام مسلميه

 

عرفه...

ايام مسلميه...

هر روز صبح پيامك  چند روز تا محرم...

و هر روز كمتر مي شود...

 

مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر

سالیانیست که از داغ حسین لطمه زنم

سر قبرم بخوانند اگر روضه ي شام

سر خود با لبه ي سنگ لحد مي شكنم...

 

السلام عليك يا اباعبدالله...

 

چرا توهين به امام هادي عليه السلام؟ (اردیبهشت 1391)

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

يا حبيب قلوب الصادقين...

سالهاي زيادي از نشر مطالب و داستان هاي موهن منسوب به رسول مهرباني ها حضرت

محمّد مصطفي(ص) و اهل بيت عظيم الشان ايشان نگذشته بود كه متاسفانه شاهد تكرار

اين اهانت ها در كشور دانمارك و اين بار با پخش كاريكاتورهايي با موضوع رسول اكرم(ص)

بوديم.اين اقدام كثيف دشمنان اسلام در حالي انجام شد كه با موج عظيم اعتراضات و

محكوميت هاي مسلمانان در سراسر دنيا روبه رو گرديد.

 

سلمان رشدي =  شاهين نجفي

 

اما سناريوي توهين به مقدسات به اينجا ختم نشد و در سال هاي بعد با توهين به قرآن كريم

و سوزاندن اين كتاب مقدس ادامه يافت.

 

حكم ارتداد شاهين نجفي

 

در طول سال هاي اخير مقدسات مسلمانان در اكثر نقاط دنيا مورد هتك حرمت قرار گرفته اند كه

متاسفانه اين اقدام در بعضي از كشور هاي اسلامي نيز انجام شد!

اما در سال هاي اخير پروژه ي جديدي رقم خورده است كه با توهين به ساحت قدسي دهمين

پيشواي شيعيان حضرت امام هادي عليه السلام در صفحات نكبت بار فيس بوك آغاز شده و با

اقداماتي نظير اقدام كثيف نوكر دست و پا بسته ي استكبار - شاهين نجفي ادامه پيدا كرده است.

سوالي كه در اينجا مطرح ميگردد اين است كه چرا  دشمنان اسلام به توهين به "قرآن"  ‘ 

 "رسول اكرم(ص) ‘ و ديگر ائمه ي معصومين عليهم السلام  كفايت نكردند و اين بار امام هادي(ع)

را آماج اهداف پليد خود قرار داده اند؟

 

شاهين نجفي مرتد شد

 

به عقيده ي اينجانب همانطور كه هتك حرمت مقدسات اسلامي به طور كاملا برنامه ريزي شده و

به منظور محك زدن انسجام و اتحاد و واكنش مسلمانان دنيا انجام شد ‘ اين حركت نيز به طور كاملا

طراحي شده انجام گرديده و اهداف زير از آن دنبال مي شود :

۱ )  همه ي ائمه ي معصومين(سلام الله عليهم) نزد شيعيان و حتي اهل سنت بلكه نزد همه ي

انسانهاي آزاده مورد احترام هستند ‘ اما در اين ميان زندگاني اماماني چون امام علي(ع) ‘ امام

حسن(ع) و امام حسين(ع) و ... براي مردم شناخته شده تر از امام هادي(ع) مي باشد ( و اين

 به دليل حضور كمتر ايشان در بين مردم به منظور آماده سازي فضاي غيبت

 امام  زمان (عج) بوده است) و طراحان اين اهانت ها قصد رسيدن به جواب اين سوال را دارند كه

 آيا ارادت شيعيان به ائمه صرفا احساسي است يا اينكه ريشه در اعتقادات آنها دارد؟

گذشته از اين كه خود شيعيان در اين امر مقصر بوده و در شناساندن چهره ي ملكوتي حضرت امام

هادي عليه السلام به جامعه ( همچون ساير ائمه) كوتاهي نموده اند . اما دشمنان تشيع قطعا

مي دانند كه اگر توهيني به رسول الله - امام علي (ع) - امام حسين(ع)  بشود  ‘ اين اقدام از سوي

شيعيان بي پاسخ باقي نماند و حتي توده ي مردم جامعه در محكوميت اين اقدام دخيل مي شوند

پس در قضيه ي توهين به ساحت مقدس امام هادي عليه السلام  نيز همه ي مردم جامعه بايد

نسبت به اين اقدام پليد دشمنان اسلام آگاه باشند و همان اقداماتي انجام شود كه در پاسخ اهانت

به قرآن كريم و ساير مقدسات انجام شده بود.

۲ ) توهين به برخي مقدسات ‘ دشمنان را با جهان اسلام مواجه مي كند ‘ گرچه ميان تشيع و

اهل سنت در خلافت رسول الله اختلافاتي هست اما اگر توهيني به مقدسات شيعه علي الخصوص

امام علي(ع) ‘ امام حسين(ع) ‘ حضرت فاطمه زهرا(س) بشود حتي اهل سنت محب اهل البيت هم

خاموش نمانده و دست به اعتراض و محكوم كردن اين اقدامات مي زنند.

ارادت به امام حسين(ع) و امام علي(ع) در ميان پيروان مذاهب ديگر به گونه ايست كه بسياري

 از بزرگان اين مكاتب زبان اعتراف گشوده و از فضايل و كمالات بزرگ انساني در وجود اين گل هاي

باغ امامت سخن ها گفته اند ‘ از جمله گاندي قهرمان استقلال هند مي گويد :

من ارمغان تازه ای برای هند نیاوردم،فقط نتیجه را که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی

 قهرمانان کربلا گرفتم ارمغان دولت هند کرده ام.

اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود.

 

 اما در مورد امام هادي(ع) بايد گفت كه متاسفانه ايشان كه حتي در ميان شيعيان غريب و ناشناخته

 مانده اند ‘ يقينا در ميان عامه ي اهل سنت نيز  ناشناخته بوده و همين عدم شناخت امام به فرصتي

 براي دشمنان اسلام و تشيع فراهم نموده است.

۳)دشمنان اسلام پس از توهين به قبور و زيارتگاه هاي ائمه (ع) در بقيع ‘ كربلا ‘ مشهد مقدس‘ و سامرا

به اين نتيجه رسيدند كه با تخريب و بمب گذاري و... فقط اعتقادات شيعيان را قوي تر مي كنند ‘ پس در

ادامه ي جنگ نرم عليه دين مبين اسلام و مذهب شريف تشيع ‘  به  اقدامات تاثير گذار نرم در اين زمينه

متوسل شده اند.

اميد است كه با تاسي به سيره ي نوراني ائمه ي بزرگوار  به سعادت دنيوي و اخروي نائل شويم.

اللهم ارزقنا شهادت في سبيلك

 

پي نوشت هاي وبلاگي :

۱ ) يا امام هادي ‘ به تلافي همه ي غربتت ‘ به تلافي همه ي بي شعوري هاي انسان قرن بيست و يك ‘ از شما عذرخواهي ميكنيم...

۲ )  آقاي نجفي هيچ سلامي بدون عليك نيست ‘ منتظر باش...

 

 به نقل از وبلاگ گردان تخریب

 

یاد باد آن روزگاران یاد باد

                             ماهی سرخ دلش را تنگ ما صفا نبود            اشک های چشم او غرق در ریا نبود

                             بی سخن قبول شد در کلاس عاشقی              ساده بود و مثل ما اهل ادعا نبود

                             تا به کی نشسته ایم در حصار نام ها           مثل آن دلی شویم کز سفر جدا نبود

                             نوحه ی غریبی مادر غریب ما                            از زبان او فقط رقص واژه ها نبود

                             بی بهانه پر کشید رفت از دیار ما                      من گمان کنم که او از تبار مانبود 

در سالگرد عروج خونین محبوبم می سرایم...

        امشب پریشان خاطر و دلتنگ هستم                       دلتنگ بوی جبهه بوی جنگ هستم

        دلتنگ شور و حال شب های غریبی                         دلتنگ عطر خیس قرآن های جیبی

        کو لاله هایی که سراسر داغ بودند؟                             «حیثیت گل» «آبروی باغ» بودند

        آنان که دریا وامدار روحشان بود                          خورشید زخم سینه ی مجروحشان بود

        آنان که اخلاص عمل قدیسشان کرد                       آنان که باران شقایق خیسشان کرد

        رفتند آنان لیک تیغی سرخ مانده ست               این تیغ را در دل دریغی سرخ مانده ست

        این تیغ طعم خون و باران را چشیده ست            این تیغ سرد و گرم دوران را چشیده ست

        این تیغ فکر ننگ و نام خود نبوده ست                  این تیغ یک شب در نیام خود نبوده ست

        این تیغ آب از غیرت «عباس» خورده                 دست  « حسین »  فرزند زهرا را فشرده

        این تیغ پیموده ست آداب طریقت                    همچون«بروجردی»و«زین الدین»و«همت»

        این تیغ را باید دوباره آب دادن                                     با برگ خونین شقایق تاب دادن

        این تیغ که آوازه خوان خشم رعد است                در انتظار دست های نسل بعد است...

                در انتظار دست های نسل بعد است...

روز آخر

از خانه بیرون آمد . از سوز هوا چادرش را تنگ تر به خود پیچاند. وقتی آن لباس ها را در تن همسر خود می دید احساس می کرد بیشتر دوستش دارد. آن روز چقدر عجله داشت با آن پوتین های کهنه و گشاد. حاجی بر گشت نگاهش کرد و رفت توی ماشین اما خیلی حرف ها توی این نگاه بود در دلش حس عجیبی داشت اما با خودش گفت:« برمی گردد....مثل همیشه آنقدر دعا می کنم تا بر گردد...» حالا از زبان خودش بشنوید: «شب خواب آشفته ای داشتم اصلا نمی دانم از چی میتر سیدم. خواب دیدم رفتم جلوی آینه دیدم تموم موهای سرم سفید شده پیر شدم. یهو از خواب بر خواستم دیدم طوفان شده ! از خواهرم پرسیدم امشب طوفان عجیبی است ولی او با کمال خونسردی گفت:اتفاقا هوا صاف است!! اصلا باد نمی آید!! این خواب ها مرا میترساند. فردا که برای کاری به اصفهان رفتم خبر را داخل مینی بوس شنیدم.» چه کار کرد؟ داد زد؟ گریه کرد؟نه ...نه انگار کوهی رو سرش خراب شد مسافرای مینی بوس دستها شو گرفتن که به سر و صورتش نزنه... اما میگفت:«مگه نشنیدید شوهرمه ...شوهر که نبود.. همیشه تو زندگی برام یه رقیب بود.. آخر هم زدو برد. بهش گفته بودم ... قسمش داده بودم که هر وقت خواست بره ما را هم ببره اما گذاشت و رفت.همیشه بهش می گفتم اگه ما را با خودت نبری گوشت رو میبرم اما حالا کشوی سرد خانه را باز میکند و می بیند اصلا سری در بدنش نمانده که گوش داشته باشد..» از آن موقع تا حالا سال ها میگذرد... از چنین انسانی با این همه اخلاص نام یک اتوبان مانده و عشق چند تا بچه حزب اللهی... از ما چی می مونه؟

اسطو ره های عشق

اسطوره های عاشقی مان مرده بودند          حق خدا و حق ما را خورده بودند

دیگر سکوتم مولوی دیگر نیرزد                در گور باشی استخوان هایت بلرزد

 

سنگینی دوران که حشر کائنات است            کی فاعلاتن فاعلاتن فاعلات است

 

گفتی به دور شمس خود پروانه گشتی           اما بگو مانند من دیوانه گشتی؟

 

گفتی که چشمانش تو را اعجاز می کر          شمس من اما درب خیبر باز می کرد!

 

شمست طبیب ماهر دل ها اگر بود                در حاج عمران شمس من امدادگر بود

 

میدان عشق شمس تورا گریکه اش کرد         میدان مین شمس مرا صد تکه اش کرد

 

شمس تو گر از خم می سیراب می شد           بهر شهادت شمس من بی تاب می شد

 

بگذار در کنج خراباتش بمیرد                      تا شمس من سهم غذایش را بگیرد

 

وقتی که خون درقلب شمسم لخته می شد         ای مولوی دکان شمست تخته می شد

 

شمس مرا در خط مرزی یربریدند                 با شیشه در شهر سنندج سر بریدند

 

خیل خوارج آنفدر تزویر کردند                     تا شمسس زخمی مرا زنجیر کردند

 

از هر درختی چوبه ی داری نشاندند              شمس مرا آخر به زندان ها کشاندند

 

خیل خوارج آنقدر اندیشه کردند                    خون دل شمش مرا در شیشه کردند

 

بردند و بشکستندو سوزاندند و رفتند             هر شیء با قیمت گرا نیدند و رفتند

 

اسب و تفنگ و مهر وتسبیح مرا نیز             قرآن و اشعار و مفاتیح مرا نیز

 

پاداش عمری عاشقی آیا همین است؟             آقا دل مردم!! دل مردم غمین است!! 

حتی یک بار...

سلام  به همه ی دیوونه ها 

پارسال خیلی دلم هوای جزیره ی مجنون رو کرده بود....دوست داشتم برم امّا به هر کس می گفتم

کلی می خندید ومسخره می کرد...

حتی یک روز دوستام این جواب رو دادن:«مجنون جای مجنون هاست دوست داری برو»

این حرف ها حسابی آزارم می داد  امّا از اون بدتر وقتی بود که با راهیان نور به آبادان رفتیم  با خودم 

گفتم:«ای کاش بشه از این جا برم مجنون حالا که عیده و منم تعطیل  .» این رو گفتم .ولی وقتی که

میخواستم از رییس کاروان اجازه بگیرم بهم جواب داد: «پسر خوب جوک نگو مجنون دست عراقه...»

چی میتونستم بگم؟بغض کردم و رفتم نشستم گوشه ی اتوبوس  مسوول کاروان اومد که از دلم دراره

گفت:«اگه خیلی دوستش داری سعی کن مثل اون باشی بعدا اگه دوست داشتی میتونی بری بهشت

شهدای شهرضا ببینیش!!!»

حرف هاش خیلی به دلم نشست.اما نفهمیدم اون از کجا به احساس های دل من پی برده بود...

شاید خودش هم مثل من....

بیست و چهارمین سالگرد رفتن ماه (محمد ابراهیم همت)

آن وقت که خسته ودلتنگ از کشاکش بازی های روزگار به گوشه ای خزیده ودر فکر فرو رفته بودم که من کیستم.. آن وقت که از اسارت خود در چنگ نامهربانی های ایام به ستوه آمده بودم...ودر لحظه لحظه ی زندگی احساس تاریکی میکردم و فانوسی برای زندگی می جستم که راه را از بیراهه نشانم دهد از قضای روزگار گذرم به کربلا افتاد... نه کربلایی که هفتاد و دو لاله ی در خون غلطان داشت ....نه ....کربلایی که آغوش هزاران شهید گمنام و مظلوم است...شلمچه...و از لطف خداوند بی همتا به جای فانوس به من ماه عطا شد... از آن وقت به بعد همیشه خود را مدیون ماه می دانم... چون اگر ماه فداکار حاضر به رفتن نبود هیچ وقت صبح سر نمی زد..

تقدیم به آنها که فقط با یک عکس دل دادند.....

لب لب دو تا لب       همین جوری می خنده

قربون برم ماشا الله     بابام چه قد بلنده

نگاه کنید عکسشو    چقدر قشنگ وزیباست 

خونه عجب معطر     به عطر وبوی باباست

 چشم چشم دو تا چشم    خمار ونافذ ومست

 مومو یه خرمن    بلند و مشکی یکدست

 خط خط دو ابرو    مشکیه و کمونی

خال خال دو گونه     گونه ی استخونی

محاسن نرم اون     تو جبهه ها خونی شد

بابای قد باندم      راهی مهمونی شد

قربون چشماش برم     همون چشای مستش

  کدوم دست پلیدی     زد و چشاشو بستش