یاد باد آن روزگاران یاد باد
ماهی سرخ دلش را تنگ ما صفا نبود اشک های چشم او غرق در ریا نبود
بی سخن قبول شد در کلاس عاشقی ساده بود و مثل ما اهل ادعا نبود
تا به کی نشسته ایم در حصار نام ها مثل آن دلی شویم کز سفر جدا نبود
نوحه ی غریبی مادر غریب ما از زبان او فقط رقص واژه ها نبود
بی بهانه پر کشید رفت از دیار ما من گمان کنم که او از تبار مانبود
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۴ ساعت 10:20 توسط ایوب آقا
|
ما که ابراهیم همت داشتیم