"اي شهيد غريب"
چو روح باد در اين دشت بينشان ماندهست
دلي که بعد تو بر روي دستمان ماندهست
غروب کردي و اينک به رنگ رفتن توست
ترانهاي که به لبهاي اين و آن مانده ست
به خنده خنده دلم را بخون کشيدند، آه!
چنانکه تيغ هم انگشت بر دهان ماندهست
پس از تو در دل من - اين هنوز هر روزه
به يادگار تو، يک تکه آسمان ماندهست
شکوه نام تو اين عشق! -اي شهيد غريب -
هنوز هم که هنوز است، بر زبان ماندهست
+ نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۵ ساعت 10:28 توسط مژده خانم
|