جنگ، نعمت بود، جنگ ميداني بود براي رشد استعداد و هويدا شدن چهره‌هايي كه شايد تا سال‌ها به عظمت

وجود آنان پي نمي‌برديم. شايد اگر جنگ نبود، هرگز ما چهره‌هاي بارز انقلاب چون شهيد همت و ساير

سرداران سپاه اسلام راكه امروز در قلب ميليون‌ها بسيجي جاي دارند و خاطره‌هايشان هنوز هم در دل همه

زنده است، نمي‌شناختيم. اما جنگ واقع شد و ما به ارزش‌هاي انقلاب پي برديم. حاج همت و حاج حسيه

خرازي و زين‌الدين و صدها سردار ديگر را نشناختيم. با آنان زندگي كرديم و از ايشان درس گرفتيم. درس

ايثار، درس شهامت، درس مقاومتدر مقابل ظلم و درس شهادت. آموختيم كه هرگز نبايد زير بار زور رفت.

آموختيم كه براي دفاع از شرف و ناموس اسلام بايد جنگيد و مقاومت كرد. آموختيم كه آزادي و رهايي از

قيد بندگي و اسارت را ارزان به دست نياورده‌ايم و بنابراين ارزان هم نبايد از دست بدهيم. آيا اگر اين

آزمايش الهي را در پيش نداشتيم، به اين مهم پي مي‌برديم؟ اگر عدو سبب خير نمي‌شد و جنگ بر ما تحميل

نمي‌گشت، امروز نمي‌توانستيم در باور دنيا بنشانيم كه ما مردانه مي‌ايستيم و از ارزش‌هايمان تا پاي جان

دفاع مي‌كنيم؟ پس قدر اين نعمت را بدانيم و حال كه آرامش بر جبهه‌ها حاكم شده است، به ارزيابي

دستاوردهاي معنوي و الهي جنگ بپردازيم و از تجارتمان، توشه راه آينده را برگيريم و گام‌هاي استوارتري

براي رسيدن به اهداف انقلاب كه اينك مرحله سازندگي را پيش رو دارد، برداريم. در اين رهگذر، باري

هرچند گذرا از سرداران و معلمان شهامت و شجاعت اولين گام است.

از حاج همت و خوبي‌هايش بگوييم و از زندگي كوتاه او دس والا زيستن و مردانه مردن را بياموزيم. حاج

همت را همه مي‌شناسند. همه عاشق اخلاق پاك و مردانه او بودند. همه عاشق صفا و خلوص او بودند. به

همين خاطر وقتي در گرماي ميدان نبرد همچون هميشه خودش را به بسيجي‌ها مي‌رساند، روحيه رزم در

آنان بيشتر مي‌شد و اميدشان به پيروزي دوچندان مي‌گشت. او هربار كه در جمع صميمي عشاق جهاد ظاهر

مي‌شد، مثل نگيني درخشان بر دست‌هاي آنان مي‌نشست و صورتش غرق بوسه مجاهدين في سبيل‌الله مي‌شد.

اما روزي تركش كينه‌هاي دشمن بر قلب پاكاو نشسه و مامن عشق به الله و ياران پاك خدا را از طپش

بازداشت.

شهيد حاج محمد ابراهيم همت در تاريخ 13/1/34 در شهرضاي اصفهان (قمشه) در خانواده‌اي متدين و

مستضعف ديده به جهان گشود و از همان ابتداي طفوليت هوش و ذكاوتش زبانزد خانواده بود. وي در سن 6

سالگي تحصيل را آغاز كرد و تا ورود به دانشسرا و اخذ مدرك اين مركز به تحصيل ادامه داد. با شروع

انقلاب اسلامي به رهبري امام امت، محمد ابراهيم نيز مبارزه را از مسجد آغاز كرد. گماشت و چهره

رسواي ساواك را رسواتر كرد كه حكم اعدامش از سوي ناجي معدوم فرماندار نظامي اصفهان صادر شد.

اما با پيروزي انقلاب شكوهمندمان، دشمن زخم خورده، فرصت دستگيري محمدابراهيم و اجراي حكم را

نيافت. پس از پيروزي انقلاب، با تلاش حاج همت كميته انقلاب اسلامي شهرها تاسيس شد و به دنبال آن،

دفتر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اين شهر و با تلاش وي و دوستانش، تاسيس گرديد. با آغاز غائله

كردستان وي به آنجا شتافت و مسؤوليت روابط عمومي سپاه پاوه را عهده‌دار شد. پس از يك سال خدمت در

كردستان به همراه حاج احمد متوسليان به مكه مشرف و پس از بازگشت، دوباره به كردستان رفت و مدتي

بعد، مسؤوليت سپاه پاوه به وي واگذار گرديد. در دي ماه سال 60 ازدواج كرد و تا لحظه شهادت صاحب دو

فرزند پسر به نام‌هاي مهدي و مصطفي شد. بالاخره با نشان دادن ارزش‌هاي متعاي خود، فرماندهي لشگر

حضرت رسول(ص) را از آغاز عميات والفجر يك تا خيبر كه آخرين عمليات لشگر به فرماندهي حاج همت

بود، عهده‌دار شد.

وي عشق فراواني به سالار شهيدان حسين(ع) در سينه داشت. به طوري كه سه بار مخفيانه به كربلاي

حسيني مشرف شده بود. از خصلت‌هاي بسيار پسنديده ايشان، مهرباني و عطوفت با نيروهاي تحت امرش،

مخصوصاً بسيجي‌ها بود وي بارها گفته بود: :بار جنگ به دوش بسيج است و جنگ را بسيجي‌ها ادامه

مي‌دهند."

علاقه شديد نيروها به وي باعث رشد فكري و عملي آنان شده بود. حاج همت در جريان عمليات خيبر گفته

بود: "يا همه اينجا شهيد مي‌شويم و يا جزيره مجنون را نگه مي‌داريم." و سرانجام او كه خود به تنهايي

"همه" بود، شهيد شد و ديگران را در سوگ خود نشاند. يكي از هم‌رزمان شهيد همت مي‌گفت: در تايخ 22/

12/62، نيم ساعت قبل از شهادت حاجي، من با وي صحبت كردم و ايشان جلو آمد تا جريانات را از نزديك

بررسي كند. مقداري از شهرك جزيره، جلوتر آمده بوديم كه گلوله توپ يا خمپاره سنگين، نزديك ايشان

اصابت كرد و حاج همت و برادري كه همراهش بود، دعوت حق را لبيك گفتند و به لقاء خدا شتافتند.

شهيد همت در قسمتي از وصيت‌نامه‌اش مي‌گويد: "علي‌وار زيستن و علي‌وار رفتن و حسين‌وار جنگيدن و

حسين‌وار رفتن را شعار اصلي قرار دهيد. و..." وي خطاب به بسيجيان سفارش كرده است كه: "امام را

ياري كنيد، امام را تنها نگذاريد" او از امام چنين مي‌گويد "امام مظهر صفا، خلوص و دريايي از معرفت

است، فرامين او را مو به مو اجرا كنيد تا خداوند از شما راضي باشد".

ياد اين سردار دلير براي هميشه گرامي و خاطره‌اش مستدام باد.